پریچهر قنبری در میز عصرانهای شیک: «عشق به خانۀ من آمد»
پریچهر قنبری علاقه زیادی به تئاتر داشت اما سال ها به خاطر مراقبت از فرزندانش صبر کرد, او مراقب خانواده بود تا شهاب حسینی در سینما رشد کند و به جایگاه های بلندتری در سینما برسد.
پریچهر قنبری با میز عصرانهای شیک و باکلاس لحظات خاص خود را به اشتراک گذاشت و در کنار تزئینات زیبا و دلنشین، متنی احساسی نوشت: «میپنداشتم که عشق، هرگز به خانۀ من نخواهد آمد، اما امروز در کنار این لحظات آرام و دلپذیر، متوجه شدم که عشق همیشه در دل انسانها وجود دارد.» پریچهر قنبری با این جملهها نشان داد که گاهی حتی در سادهترین لحظات زندگی هم میتوان عشق و زیبایی را پیدا کرد. این پیام دلنشین او نشاندهنده عمق احساسات و نگاه مثبت او به زندگی است.
اگر چه خانم قنبری موفق نشد بازیگری را آن طور که مایل است ادامه دهد اما در اولین ساخته شهاب حسینی به نام ساکن طبقه وسط حضوری به موقع و جذاب داشت. او با همسرش به امریکا مهاجرت کرد و بعد از مدتی از هم جدا شدند. شهاب بعد از مادر فرزندانش با ساناز ارجمند ازدواج کرد. خانم قنبری در اینستاگرام فعال است و عکس های زیادی از خودش و دلمشغولی هایش منتشر می کند.
روزگار درازی شد که همه چیز از من گریخته بود؛ حتی شعر میپنداشتم که عشق، هرگز دیگر به خانۀ من نخواهد آمد. میپنداشتم که شعر برای همیشه مرا ترک گفته است. میپنداشتم که شادی، کبوتری است که دیگر به بام من نخواهد نشست. میپنداشتم که تنهایی دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد، شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بالزنان بازگشت؛ تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. من با تو ام و آینههای خالی از تصویرهای مهر و امید سرشار میشوند. کنار تو خود را بازیافتهام، به زندگی برگشتهام و امیدهای بزرگ رؤیایی ترانههای شادمانه را به لبهای من بازآوردهاند. هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیمتر نبوده است. تو شعر را به من بازآوردهای. تو را دوست میدارم و سپاست میگذارم. خانۀ فردای ما خانهای است که در آن شعر و موسیقی در پیوندی جاودانه به ابدیت چنگ میاندازند. از این جهت است که من تو را با همۀ اعتقادی که دارم، آیدای خودم مینامم؛ زیرا هیچ چیز نیرومندتر از عشق نیست. . . کتاب: مثل خون در رگهای من (نامههای #احمد شاملو به آیدا)