مرگ دردناک مردی که داخل ماشینش یخ زد| ناگفتههایی از مرگ مرد بابلی در فیلبند
شب یلدای امسال یکی از اهالی روستای کوهستانی فیلبند، از توابع شهرستان بابل، وقتی از خانه خارج شده بود در میان مه غلیظ خودرویی را دید که بین برفها گیر کرده بود.
منطقه کوهستانی فیلبند در این فصل از سال پوشیده از برف و یخ است و بیشتر اهالی روستا همزمان با شروع فصل سرما، منطقه را ترک و به خانههایشان در شهرها و روستاهای پایین دست نقل مکان میکنند. اما آن شب، یکی از اهالی که برای سرکشی به خانهاش رفته بود، با دیدن خودروی پرایدی که میان برفها گیر کرده بود، به سمت ماشین رفت و وقتی برف روی شیشهها را کنار زد، چشمش به مردی افتاد که بیحرکت داخل ماشین افتاد بود.
او مرد میانسال را شناخت. وی جعفر نام داشت و به نظر میرسید داخل ماشین خوابیده است. مرد روستایی هر چه به شیشه کوبید و او را صدا زد، جوابی از جعفر نشنید. بنابراین در ماشین را باز کرد و آنجا بود که متوجه شد جعفر داخل ماشین به کام مرگ رفته و بلافاصله با خانواده وی تماس گرفت و ماجرا را به آنها اطلاع داد.
مرگ در سرما
جعفر، مردی ۴۵ ساله و اهل بابل بود که خانهای ییلاقی در فیلبند داشت. عموی او در گفت و گو با همشهری میگوید: جعفر چند روز قبل از حادثه تصمیم گرفته بود برای سرکشی از خانهاش به فیلبند برود. هر چند در ورودی منطقه فیلبند نگهبانانی که آنجا بودند تلاش کردند مانع رفتن او به این منطقه پر برف و یخزده شوند اما جعفر به آنها گفته بود که میخواهد به خانهاش سر بزند و کسی نمیتواند جلویش را بگیرد.
وی ادامه میدهد: در این فصل از سال به دلیل شدت سرما و بارش برف سنگین، معمولا کسی در روستای فیلبند نمیماند اما ظاهرا تعدادی از اهالی مثل جعفر برای سرکشی به خانههایشان رفته بودند. حتی برادرزادهام به آنها سرزده و ساعاتی میهمانشان بوده اما پس از آن ناگهان ناپدید شده بود. یکی از اهالی نیز وقتی دید از جعفر خبری نیست، به دنبال او از خانهاش خارج شده و در نهایت برادرزادهام را در حالی که داخل ماشینش یخ زده بود، پیدا کرده بود.
در میان اخبار
- علم بهتر است یا ثروت؟ | درآمد ماهانه 80 میلیونی گیمر 17 ساله
- اسکراب پوست: کلید دستیابی به پوستی نرم، شفاف و جوان | اسکراب پوست برای انواع پوست: انتخاب مناسب برای مراقبت بهتر
- فال قهوه: رمز و نشانههای معنوی در فنجان شما | بررسی شکلهای عجیب در فنجان قهوه و تفسیر آنها 8 دی ماه 1403
- فال ابجد: از رازهای عددی تا پاسخ به پرسشهای زندگی شما | فال ابجد شنبه 8 دی ماه 1403
- تعطیلی مدارس و ادارات این استان ها در شنبه 8 دی ماه 1403 | تغییر ساعت کار ادارات در کرمان
عملیات سخت انتقال جسد
خانواده جعفر ماجرا را به هلال احمر گزارش کردند و برای انتقال جسد کمک خواستند اما پیش از اینکه تیمهای امدادی برسند، خودشان دست به کار شدند و شبانه مسیر خطرناک روستای فیلبند را در پیش گرفتند تا جسد مرد ۴۵ ساله را به پایین منتقل کنند.
عموی جعفر میگوید: حدود ۱۲ نفر از اقوام و آشنایان تصمیم گرفتیم که پیکر جعفر را در پارچه زخیمی بپیچیم و او را تا پایین ارتفاعات روی برف بکشیم. چون جاده منتهی به فیلبند مملو از برف و مسدود بود.
او ادامه میدهد: عملیات طافتفرسایی را آغاز کرده بودیم و به سختی در سرمای شدید پیش میرفتیم. هوا به قدری سرد بود که پاهای یکی از همراهانمان یخ زده بود و دیگر نمیتوانست راه برود. در این شرایط ما ۳ تا ۴ کیلومتر جسد را روی برف کشیدیم تا به جاده ماشین رو برسیم. در آنجا جسد را سوار یک نیسان کردیم و در نهایت به شهر انتقال دادیم.
سجاد شمس تبار، از اهالی فیلبند نیز درباره این اتفاق میگوید: جسد جعفر در شب یلدا پیدا شد. زمانی که به دلیل تاریکی شب، برودت هوا و سرما و یخبندان هیچ نیروی عملیاتی نمیتوانست برای انتقال جسد اقدام کند و جان خود را در معرض خطر یخزدگی قرار دهد.
او میگوید: با توجه به اینکه تجهیزات هلال احمر برای این عملیات کافی نبود از راهداری درخواست لودر شد. لودر نیز در تاریکی شب امکان باز کردن راه را نداشت. اما خانواده جعفر اصرار داشتند که جسد او را شبانه پایین بیاورند که عملیاتی خطرناک بود و احتمال داشتند که خود آنها نیز در مسیر قربانی برف و سرما شوند. با این حال آنها توانستند جسد را با دشواری فراوان به کوهستان به پایین انتقال داده و در اختیار پزشکی قانونی قرار بدهند.
علت حادثه چه بود؟
اینکه چرا جعفر تصمیم گرفته بود در آن یخبندان و سرمای استخوانسوز شب را داخل ماشینش بگذراند، کسی خبر ندارد. اما عموی او میگوید: جایی که ماشین برادزادهام پیدا شد، با خانهاش فاصله داشت. به نظر میرسد که جعفر قصد داشته به بابل برگردد اما در بین راه ماشینش در برفها گیر میکند. ردپاهایی که آنجا بود نشان میدهد که او از ماشین پیاده شده و قصد داشته خودش را به منطقهای امن برساند اما ظاهرا در تاریکی شب و میان مه، نتوانسته و دوباره به داخل ماشین برگشته و تصمیم گرفته تا روشن شدن هوا همانجا بماند اما متاسفانه ماشینش خاموش شده و او داخل ماشین به خواب ابدی رفته بود.