سرقت وحشیانه طلاهای زن جوان توسط مرد نقاب دار| ضرب و شتم دختر همسایه با چوبدستی
چندی پیش، زن جوانی به یکی از کلانتریهای غرب تهران مراجعه کرد و گفت: در خانه مشغول تماشای تلویزیون بودم که ناگهان مردی نقابدار در خانه را با لگد شکست و وارد شد و مرا با چوبی که در دست داشت، هدف ضربوجرح قرار داد، سپس طلاهای داخل کمد را سرقت کرد و متواری شد.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای ناحیه 34 (ویژه سرقت)، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند و با توجه به حساسیت موضوع، برای بررسیهای میدانی به محل وقوع جرم رفتند.
تحقیقات اولیه نشان داد که سارق با نقشه قبلی اقدام به سرقت کرده و با توجه به اینکه او از وجود طلاها در کمد اتاق خواب خبر داشته است، فرضیه آشنایی فردی با شاکی مطرح شد.
کارآگاهان با بررسی دوربینهای مداربسته اطراف ساختمان موردنظر، لحظه ورود و خروج سارق را مشاهده کردند. شاکی در این مرحله از تحقیقات متهم را شناسایی کرده و گفت: او پسر پیرزن همسایه است.
در میان اخبار
- شرایط وام ودیعه مسکن مجردها | این زنان مجرد برای دریافت وام اجاره اقدام کنند
- خنده بی امان المیرا شریفی مقدم در واکنش به حرفهای عجیب کارشناس در برنامه زنده تلویزیونی| همین الانم کراشهای زیادی دارم!
- کاهش وزن با خوردن نارگیل| ۸ روش برای رسیدن به تناسب اندام با مصرف نارگیل
- بورس از رشد قیمت دلار جا ماند| چرا ارزندگی بازار سهام در مقایسه با سایر بازارها قابل باور نیست؟
- وام فوری قرض الحسنه بانک پارسیان| شرایط دریافت ۳۰۰ میلیونی بانک پارسیان با ضامن رسمی
بررسیها نشان داد پسر جوان دارای سوابق کیفری است و بشدت به موادمخدر اعتیاد دارد، همچنین از زمان وقوع سرقت، او به خانه خود بازنگشته است.
در گام بعدی، کارآگاهان با انجام اقدامات گسترده مخابراتی و اطلاعاتی دریافتند که متهم پس از ترک ساختمان، با تاکسی اینترنتی به خانه یکی از دوستانش در پرندک رفته و اکنون در آنجا مخفی شده است.
تیم پلیس پس از کسب این اطلاعات، بیدرنگ با دستور قضایی بازپرس پرونده به پرندک رفتند و پس از تعقیب و مراقبتهای نامحسوس، مرد جوان را در یک عملیات ضربتی دستگیر و طلاهای مسروقه را کشف کردند.
به گزارش تسنیم، مرد جوان ضمن اعتراف گفت: مادرم بهدلیل تنهایی، مدام به خانه دختر همسایه میرفت، میگفت دختر خوب و پولداری است و میخواهد او را برایم خواستگاری کند. از حرفهایش فهمیدم مقدار زیادی طلا در کمد اتاقش دارد.
یک لحظه وسوسه سرقت به جانم افتاد و روز حادثه، ابتدا صورتم را با یک پارچه پوشاندم و وقتی مطمئن شدم تنهاست، به آنجا رفتم و سرقت کردم. قصد داشتم طلاها را برای تهیه پول مواد مخدر زیر قیمت بفروشم که توسط پلیس دستگیر شدم.