داریوش ارجمند در نقش حشمتِ ستایش | داریوش ارجمند | صحبت های داریوش ارجمند

حشمتِ ستایش: نظر جالب داریوش ارجمند درباره ازدواج و همسرش!

استاد داریوش ارجمند بدون تردید یکی از بزرگان دنیای هنر و سینمای ماست. تحصیلات عالیه او به همراه عشقی که به ایران و اسلام دارد، در تک‌تک آثار ایشان مشهود است و ارزشی که برای کار خود قائل است موجب می‌شود این ظرفیت به فعلیتی بی‌نظیر برسد.
1403/12/02 17:40
کد خبر: 148734
حشمتِ ستایش: نظر جالب داریوش ارجمند درباره ازدواج و همسرش!

داریوش ارجمند درباره دیدگاه‌های شخصی‌اش در مورد ازدواج گفت: "من از ازدواج‌هایی که دختر و پسر در اتاق حجله همدیگر را ببینند متنفرم، اما داریوش ارجمند و همسرش داستان متفاوتی دارند.

این بار به سراغ استاد ارجمند رفتیم و پای صحبت ایشان نشستیم:

چندسالگی ازدواج کردید و آن زمان چه معیارهایی برای ازدواج داشتید؟

خاطره قشنگی را برای من یادآوری کردید. سال اول که در دانشگاه مشهد قبول شدم در کلاس آقای دکتر علی شریعتی دخترخانمی را دیدم که در همان نگاه اول از او خوشم آمد.

چهارسال در آن دانشگاه درس خواندیم و من همیشه به آن خانم علاقه‌مند بودم، بی‌آن که حرفی بین ما ردوبدل شود.

سال چهارم پس از اتمام امتحانات من در حیاط دانشگاه منتظر ایشان ایستادم تا از پله‌ها پایین بیاید، او آمد. با هم سلام و علیک کردیم و چندقدم بیرون از دانشگاه راه رفتیم.

به من گفت: آقای ارجمند با من کجا می‌آیید؟ گفتم: می‌خواهم شما را به منزل برسانم. او متعجب گفت: صورت خوشی ندارد. بقیه ما را می‌بینند و من پاسخ دادم: هیچ اشکالی ندارد.

هرکس ما را با هم دید شما اسمش را بگویید تا من برایش کارت دعوت عروسی بفرستم و این‌گونه من از ایشان خواستگاری کردم.

دوسه شب بعد به همراه والدین به منزل ایشان رفتیم و خیلی ساده مراسم را برگزارکردیم. من در مدت چهارسال تحصیل شناخت کاملی از همسرم پیداکرده بودم و همچنین بین ما نوعی همترازی وجود داشت.

در آن زمان تعداد دانشجوها به مراتب کمتر بود و به همین دلیل تشابه بیشتری بین دانشجویان وجود داشت.

تحصیل دود چراغ خوردن می‌خواست و افرادی که واقعا قدر تحصیل را می‌دانستند وارد دانشگاه می‌شدند. ما در دانشکده در کنار دانشی که می‌آموختیم درس زندگی هم می‌گرفتیم.

ازدواج شما آگاهانه و به خواست خودتان بود. آیا این نوع ازدواج را بیشتر می‌پسندید یا ازدواج سنتی؟

من آگاهانه ازدواج کردم، اما تمام سنت‌ها را هم رعایت کردم. از والدینم اجازه گرفتم و به همراه آنها به خواستگاری دختر مورد علاقه‌ام رفتم و رضایت تمام خانواده آنها را کسب کردم.

اگر منظور شما از ازدواج سنتی این است که دختر و پسر همدیگر را نبینند و ناگهان در اتاق حجله با هم آشنا شوند، من از این نوع ازدواج متنفرم.

اما تا به حال این را ندیده‌ام که مادری برای پسرش به دنبال دختر مناسب بگردد و درنهایت آن زندگی دچار مشکل شده باشد.

مادر خیر فرزندش را می‌خواهد و علاقه واقعی بین زن و شوهر هم همانی است که بعد از ازدواج پیش می‌آید. سنت به این معنی نیست که پدرومادر بدون نظرخواهی از فرزندشان برای او همسر انتخاب کنند.

اگر به نحوه عملکرد پیامبراسلام و ائمه نگاه کنیم، متوجه می‌شویم خود آن بزرگواران تا چه اندازه به فرزندان خود آزادی می‌داده‌اند.

من اعتقاد دارم پدرومادر باید بچه‌ها را هدایت کنند، اما درحد لازم هم آزادی بدهند تا او انتخاب‌هایی آگاهانه داشته باشد.

اگر مادری به زور برای پسر خود همسر انتخاب کند و هیچ حق انتخابی به او ندهد، بعد که پسر با همسرش مشکل پیداکند به مادر معترض است که این اشتباه تو بود، اما اگر مادر فقط به او نصیحت‌های لازم را کند و انتخاب نهایی را برعهده خود او بگذارد.

پسر می‌فهمد که این آزادی برای او مسئولیت‌پذیری به همراه خواهد داشت و بعدها چه در زندگی‌اش موفق شود و چه شکست بخورد، خودش مسئول است.

این مساله در مورد دخترخانم‌ها هم صدق می‌کند. در تربیت اسلامی، والدین نقش حمایتگری و هدایتگری دارند، اما تصمیمات نهایی را به خود فرزندان‌شان واگذار می‌کنند.

مسئولیت همه چیز باید با خود بچه باشد، همان‌طور که در تربیت ما رعایت می‌شد. ما در زمان قدیم باید کلی راه پیاده می‌رفتیم تا به مدرسه برسیم.

کفشمان پاره می‌شد باید با همان سر می‌کردیم و در گل و لای راه می‌رفتیم. قلم و جوهر و دفتر ما حساب کتاب داشت.

این به آن معنا نیست که پدران ما پول نداشتند. آنها در حد خودشان داشتند، اما می‌خواستند درس زندگی را به ما یاد بدهند.




کپی لینک کوتاه خبر: https://emrouz.news/d/4jlkdp

پربیننده ترین




اخبار داغ