قتل همسر با نخ بادکنک جشن تولد فرزندش | اعترافات مرد سنگدل درباره مخفی کردن جسد همسرش
اردیبهشت امسال مردی با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد همسرش ناپدید شده است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: وقتی به دنبال دو فرزندم که مدرسه بودند رفتم و آنها را به خانه آوردم متوجه شدم همسرم در خانه نیست. وقتی چند ساعت گذشت و از او خبری نشد و کسی هم از او خبری نداشت به پلیس خبر دادم. ما هیچ اختلافی هم نداشتیم که بخواهد خانه را ترک کند.
در میان اخبار
- حاضران و غایبان پایتخت ۷ | بازیگران جدید و جدا شده در سریال محبوب
- جزئیات واریز سود ۹۰۰ هزار تومانی سهام عدالت تا پایان آبان | سود سهام عدالت ۹۰۰ هزار تومانی به حساب مشمولان واریز میشود
- ترفندهای مد و زیبایی سلبریتیها چیست؟
- ۶ بازیگر مرد ایرانی که ساعتهای لوکس و گران به دست میکنند
- بهترین سریالهای کرهای با بازی جذاب «پارک مین یونگ»
در ادامه پلیس به تحقیق از خانواده زن جوان پرداخت. مادر و خواهر او به مأموران گفتند: دختر و دامادمان سالهاست که باهم اختلاف دارند. شب قبل از ناپدید شدن دخترم جشن تولد یکی از بچههایش بود و ما هم آنجا بودیم اما بعد از شام آنها دوباره باهم بحث و جدل کردند و بعد از آن دیگر ما خبری از دخترم نداریم.پس از آن مأموران دریافتند که مرد جوان موضوعی را از پلیس پنهان کرده و در اظهاراتش تناقض وجود دارد. بنابراین او را بازداشت کردند.
اعتراف به قتل
متهم در ابتدا قصد داشت خودش را بیخبر نشان دهد اما در بازجوییهای فنی لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: من و همسرم تقریباً از همان اوایل ازدواجمان باهم اختلاف و دعوا داشتیم. شب قبل از حادثه تولد دخترم بود. چندین بار جلوی میهمانها باهم بحث کردیم و همه متوجه اختلافهای ما شدند. بعد از رفتن میهمانها ما بازهم درگیر شدیم تا اینکه صبح بچهها به مدرسه رفتند و ما دوباره درگیر شدیم.
من هم از شدت عصبانیت با نخ یکی از بادکنکهای تولد او را خفه کردم.
دلتنگی برای مادر
وی افزود: آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم و نگران بودم که وقتی بچههایم میآیند چه بگویم.
به همین خاطر جسد همسرم را زیر تخت بچهها پنهان کردم و وقتی آنها از مدرسه برگشتند به دروغ گفتم مادرشان قهر کرده و از خانه بیرون رفته است.
دو شبانهروز جسد همسرم زیر تخت بود و بچههایم روی همان تخت میخوابیدند و به خاطر دلتنگی برای مادرشان تا صبح گریه میکردند.
تا اینکه روز سوم وقتی آنها به مدرسه رفتند خودروی یکی از دوستانم را امانت گرفتم و جسد را پتوپیچ کردم و به منطقهای در شرق تهران بردم و دفن کردم.
با اظهارات هولناک متهم مأموران به محل دفن جسد رفتند و آن را کشف کردند.
به دنبال اعترافات متهم و بازسازی صحنه جرم، برای وی کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی بزودی محاکمه شود.
این در حالی است که اولیای دم برای دامادشان درخواست قصاص کردهاند.