چگونه یک عشق تبدیل به جنایت شد؟ | قاتل شب ولنتاین در آستانه مجازات

در شب ولنتاین 2024، یک عشق به تراژدی تبدیل شد و قتل هولناکی رقم خورد. قاتل که به دلیل عشق کور شده بود، به طور غیرمنتظره‌ای دست به جنایتی وحشیانه زد که همه را شوکه کرد. حالا، پس از محاکمه و حکم دادگاه، قاتل در آستانه مجازات و چوبه‌دار قرار دارد، در حالی که دنیا به این سوال پاسخ می‌دهد: چگونه یک رابطه عاشقانه می‌تواند به چنین فاجعه‌ای تبدیل شود؟

شامگاه 25 بهمن ماه سال گذشته، تیم جنایی پایتخت راهی صحنه یک قتل در حوالی پل استخر واقع در شرق تهران شدند. آنها در محل حادثه با یک پراید سفید رنگ مواجه شدند که روی صندلی شاگرد جسد زنی 22 ساله قرار داشت که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. همچنین پشت فرمان ماشین، مردی 26 ساله قرار داشت که او نیز با ضربات چاقو به شدت مجروح شده اما هنوز زنده بود. در این شرایط وی به بیمارستان انتقال یافت و تحقیقات در این باره آغاز شد. برادر مقتول که پلیس و اورژانس را خبر کرده بود در این باره به ماموران گفت:‌ مقتول دحترخاله‌ام و نامزد برادرم بود. آنها حدود 6 سال بود که نامزد کرده بودند و قصد داشتند با یکدیگر ازدواج کنند؛ اما با هم دچار اختلاف شده بودند. او ادامه داد:‌ آنها قصد داشتند به مناسبت ولنتاین به رستوران بروند اما برادرم تماس گرفت و درحالی به به سختی حرف می‌زد گفت کمک لازم دارم. او آدرس را فرستاد و وقتی به محل حادثه رسیدم با این صحنه مواجه شدم.

بررسی صحنه جنایت نشان می‌داد که مرد جوان ابتدا با ضربات چاقو نامزدش را به قتل رسانده و در ادامه خودزنی کرده است. هرچند او دچار جراحت‌های شدیدی شده بود اما در نهایت با تلاش کادر درمان از مرگ نجات یافت. در این شرایط بود که وی بازداشت شد و انگیزه‌اش از ارتکاب این جنایت را برملا کرد.

او گفت: 6 سال قبل به خواستگاری دخترخاله ام رفتم و با یکدیگر نامزد شدیم. نامزدم، برادری داشت که از خودش بزرگتر بود. خانواده آنها می گفتند که باید ابتدا برادرش ازدواج کند و بعد ما مراسم عروسی مان را بر پا کنیم. اما پسرخاله ام تن به ازدواج نمی داد. چند مرتبه تلاش کردیم جشن مان را برگزار کنیم اما هر بار عروسی عقب می‌افتاد تا اینکه با یکدیگر دچار اختلاف شدیم. من هم که از این ماجرا عصبانی بودم آن شب تصمیم گرفتم به طور جدی با نامزدم صحبت کنم. قبل از آن یک چاقو خریدم و به بهانه اینکه می خواهم کادوی ولنتاین به نامزدم بدهم، سر قرار رفتم. وقتی او سوار ماشین شد حرفهایم را شروع کردم اما او گفت باید جدا شویم. 6 سال عمرم را پای او گذاشته بودم و شنیدن این جمله خیلی برایم سخت بود. چاقو را برداشتم و دو ضربه به او زدم و در نهایت خودزنی کردم اما او جانش را از دست داد و من زنده ماندم.

به دنبال اعترافات متهم او صحنه جنایت را بازسازی کرد و چند روز قبل با تکمیل تحقیقات پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم پس از محاکمه به قصاص محکوم شد. این حکم به تایید قضات شعبه 26 دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.